نامه23
بازم تاخیر داشتم مامانی هنوزم وقت نکردم کلی عکس داری که باید برات بذارم آخه اگه بدونی کار مامانی چقد اینروزا زیاده واقعاً حقو به من میدی. اول از همه بگم که امروز پیش مادر جون آقاجون (بابایی )بودی چون مادر جون وقت دکتر داشت بعدش هم بگم که دیروز رفته بودیم مهدیه (مراسم شیر خوارگان حسین(ع)) که با آشوبهایی که به پا کرد سر یه ساعت اومدیم بیرنم ،حسانه جونم بود که اونم مثل نصفی از بچه ها سه سوته خوابش برد ولی شماها که بیدار بودین ..........واویلا راستی مامانی علاوه بر ماما بابا نه نه گفتننات جدیداً تشخیص دادم که منظورت از نه نه دقیقاً منم (لاله) اینهمه زحمت کشیدم حالا شدم نه نه رقصیدنت هم که حرف نداره مخصوصاً ب...
نویسنده :
مامان لاله
11:35